تولد آقای رحماندوست و دو شعر
درود دوستان مهربونم امروز روز اول تیر ماه تولد استاد عزیز و مهربونم آقای مصطفی رحماندوست هست . این روز رو به آقای رحماندوست تبریک میگم و خیلی خوش حالم که ایشون استاد من هستن !! امروز علاوه بر تولد...
View Articleچشم هایت ، با تمام بد بینی ها ...
خدا آمد مرا کشید در همان صفحه مادرم را مثل خودم _کشید _ آن طرف تر گلدانی جای داد درونش خودش بود که سالها خشکیده است اما بویش هنوز در فضا ست مرا که کشید بلند شد برای خشکیدنش در گلدان آب را آفرید و اما...
View Articleراهم و تو ، مثل هم ... بچه های جنگ و خواهرم ...
قیچی افکار سیاه همیشه قانون ها را شکسته ام چون کسانی که قانون وضع می کنند آنقدر قانون بافته اند که با قیچی افکار سیاه آنها را از دامان خود می چینند به دست های مردم وصله می زنند و دست و پا گیرشان می...
View Articleمادرانی که از ترس _مادر شدند _
(۲) تورا به عشق قسم می دهم بیا تو را به این تن که در پاییز خشک می شود ُ شاید خشک بماند تا موقعی که باران حضور تو آخرین شعله ها را هم خاموش کند !!! (۳) حتی اگر تا یک بشماری برایت تولد می گیرم با همین...
View Articleماهیان رود بغلی ٬ آب را تف می کنند...
قورباغه اگر این چند نسلی که خودشان را سوخته می دانند من را به جرم اعتراض اتاقی تنگ ـــ حبس کنند ـــ برای اتاق دو تا بال میکشم ُ پرواز می کنم به سوی ناخوش ترین ها من از همان اولش هم آرام...
View Articleکاش زخم ها ، به رنگ آّبی لاجوردی بودند !!
" خانه را با خودم تزیین کنم" می خواهم خانه را با خودم تزیین کنم ریه ام را بادبادک می کنم نفسم که سرما خورده را ـــ برف شادی ـــ موهایم را نخ می کنم...
View Articleاین دل پر ، که با قوی ترین اسید ها هم باز نمی شود !!
من ُ این دل پر که با قوی ترین اسید ها هم باز نمی شود نه غذا می خواهیم ، نه آب تو که رفتی آرامش هم رفت سکوت خود کشی کرد ُ لبخند را زندانی سیاسی کردند من رو به روی خودم می نشینم ُ به جای خالیت در عکس...
View Articleچگونه خوابمان برد ....؟!!!!
من و فیگور جدید کاش مثل برگ ها می توانستم از خاطراتت بیافتم من "آه" می کشم و تو مرا با هزار فیگور جدید نقش می دهی من دلتنگ می شوم تو آرام محو می شوی من از تکرار "من " خسته می شوم برگ دفترم را می کنم...
View Article... بعد از گناهان ...
... بعد از گناهان ... روی زمین عمود بر سطحی که دیگر افق نیست،ایستاده ایم نام های آشنا به زبان می آوریم در حضور و غیاب هر روز غایب های امروز کلاس را ... ما فرض هایمان را چند وقتی هست دور ریخته ایم از...
View Articleبدون هیچ دلیل ،فقط گوش هایت داغ می کند!
بدون هیچ دلیل ،فقط گوش هایت داغ می کند! من از همه ی دنیا می خواهم ،دست از سرم بردارند آنوقت سرم بی کلاه می ماند چقدر عجیب است که ما هم با کلاه بودنمان هم بی کلاه بودنمان درد دارد شبیه آمپولی که...
View Articleمن خودم به اینجا نیامدم ....!
ــــ من خودم به اینجا نیامدم ــــ برخی آدم ها می آیند که زود بروند بعضی هام هم می آیند که بروندفنجان قهوه ام رو به قبله ی رفتن است فکر هایم آشفته ی ماندن من در این زمین چیزی کاشته ام که رشد می کند...
View Article...تا باور کنیم دروغ هایمان را ...
(1) ذهنم درد می کند وقتی از پنجره اتاقمبار ها فکر هایم را به بیرون پرت کرده امبار ها کتاب هایم را باز کرده ام و درآنها دیده ام که چیزی نیست _نخوابیدن _ اینکه ما قرص می خورم _ تا بخوابیم _شکنجه می...
View Articleراهم و تو ، مثل هم ... بچه های جنگ و خواهرم ...
قیچی افکار سیاه همیشه قانون ها را شکسته ام چون کسانی که قانون وضع می کنند آنقدر قانون بافته اند که با قیچی افکار سیاه آنها را از دامان خود می چینند به دست های مردم وصله می زنند و دست و پا گیرشان می...
View Articleمادرانی که از ترس _مادر شدند _
(۲)تورا به عشق قسم می دهم بیا تو را به این تن که در پاییز خشک می شود ُ شاید خشک بماند تا موقعی که باران حضور تو آخرین شعله ها را هم خاموش کند !!! (۳)حتی اگر تا یک بشماری برایت تولد می گیرم با همین شاخه...
View Articleماهیان رود بغلی ٬ آب را تف می کنند...
قورباغه اگر این چند نسلی که خودشان را سوخته می دانند من را به جرم اعتراض اتاقی تنگ ـــ حبس کنند ـــ برای اتاق دو تا بال میکشم ُ پرواز می کنم به سوی ناخوش ترین ها من از همان اولش هم آرام نداشتم...
View Articleکاش زخم ها ، به رنگ آّبی لاجوردی بودند !!
"خانه را با خودم تزیین کنم" می خواهم خانه را با خودم تزیین کنم ریه ام را بادبادک می کنم نفسم که سرما خورده را ـــ برف شادی ـــ موهایم را نخ می کنم بادبادک ها...
View Articleاین دل پر ، که با قوی ترین اسید ها هم باز نمی شود !!
من ُ این دل پر که با قوی ترین اسید ها هم باز نمی شود نه غذا می خواهیم ، نه آب تو که رفتی آرامش هم رفت سکوت خود کشی کرد ُلبخند را زندانی سیاسی کردند من رو به روی خودم می نشینم ُ به جای خالیت در عکس ها...
View Articleچگونه خوابمان برد ....؟!!!!
من و فیگور جدید کاش مثل برگ ها می توانستم از خاطراتت بیافتم من "آه"می کشم و تو مرا با هزار فیگور جدید نقش می دهی من دلتنگ می شوم تو آرام محو می شوی من از تکرار "من "خسته می شوم برگ دفترم را می کنم...
View Article... بعد از گناهان ...
... بعد از گناهان ...روی زمین عمود بر سطحی که دیگر افق نیست،ایستاده ایم نام های آشنا به زبان می آوریم در حضور و غیاب هر روز غایب های امروز کلاس را ...ما فرض هایمان را چند وقتی هست دور ریخته ایم از...
View Articleبدون هیچ دلیل ،فقط گوش هایت داغ می کند!
بدون هیچ دلیل ،فقط گوش هایت داغ می کند! من از همه ی دنیا می خواهم ،دست از سرم بردارندآنوقت سرم بی کلاه می ماند چقدر عجیب است که ما هم با کلاه بودنمانهم بی کلاه بودنمان درد دارد شبیه آمپولی که هنوز...
View Article
More Pages to Explore .....